سارای پیراهن جدیدش را میپوشد و جلوی آینه قر میدهد، با یک شاخه گل بهوجد میآید، گاهی هوس میکند جلوی موهایش را شرابی کند و بعضی روزها تمام خستگیهایش را پشت یک رژ و خطچشم قایم میکند. او از آن پرنسسهای بیدغدغه و بیخیال نیست. سارای پرنسسی است که وقتی تمام دنیا علیه اوست، باز هم زیباییها را میبیند و دنیا را قشنگ میکند.